مسجد و میکده در ملک خدا این همه نیست
فسق پنهانی و زهد به ریا این همه نیست
از پی شاهد و می سرزنشم چند کنی
برو ای خواجه که در مذهب ما این همه نیست
واعظا دفتر بدنامی عشاق مخوان
هیچ شک نیست که بر لوح قضا این همه نیست
روی مقصود همه‌کس نتواند دیدن
در جهان چاه و ره و کور و عصا این همه نیست
هر سعادت که کله گوشهٔ شاهان دارد
به سر دوست که در دلق گدا این همه نیست
آخر ای مرغ سحر از ستم خار منال
در چمن شاخ گل و برگ گیا این همه نیست
ناصرا محنت و راحت متعاقب باشد
غم مخور نیک و بد و درد و دوا این همه نیست

دیدگاهتان را بنویسید