اگر چه خانهٔ تیره است دیده جای تو باد
وگر چه منزلِ تنگ است دل سرای تو باد
اگر چه از تن من غیر استخوانی نیست
همیشه بر سر او سایهٔ همای تو باد
به کیمیای نظر خاک را تو زر سازی
مس وجود مرا قُرب کیمیای تو باد
ز خاک پای تو عشاق توتیا کردند
نصیب دیدهٔ بختم ز توتیای تو باد
تو آفتاب جهانی گرفته ملک به تیغ
چو ذره ذره شوم مهرم از هوای تو باد
خیال تاج مرصع برفت از سر من
کلاه دولت ناصر ز خاک پای تو باد

دیدگاهتان را بنویسید