سبرهٔ خط تو پیدا میشود
رازِ ما زان سبزه صحرا میشود
سرو تا در زیر پایت سر نهاد
کار او هر لحظه بالا میشود
نرگس مخمور میبیند به خواب
صورت چشم تو بینا میشود
سوسن آزادی زلفت میکند
در زبانش جمله گویا میشود
پردهٔ گل میدراند باد صبح
راز پهنان آشکارا میشود
بسکه مینالند مرغان سحر
آسمان را مهر پیدا میشود
تا ز مهرت یافت ناصر ذرهای
هر زمان چون صبح رسوا میشود