تا گزیدی دو لعل خندان را
کرده‌ام در تو تیز دندان را
چشم جادوگرت به نیم فسون
چشم بر بسته خواب بندان را
چه تطاول که نیست بر دلها
غمزهٔ عنبرین کمندان را
خود پسندی مکن که اهل نظر
کم پسندند خودپسندان را
سر به طوبی فرو نمی‌آید
پیش سروت نظر بلندان را
به جفایم بیازما و ببین
از مَحبت هزار چندان را
چشم فیضی کجا غنود کو
مرگ خواب است دردمندان را

دیدگاهتان را بنویسید