ساقی و جام می و گوشهٔ دیر است اینجا
لله الحمد که احوال به خیر است اینجا
نکتهٔ عشق مپرسید که هوشم باقی ست
سخن از یار مگوئید که غیرست اینجا
آب این میکده جان‌بخش‌تر از آب بقاست
برس ای خضر که سر منزل سیر است اینجا
باد در جلوه و مرغان چمن می‌جوشند
کو سلیمان که همه منطق طیر است اینجا
فیضی افسانهٔ عیسی نفسانم هوس است
چه سر قصهٔ موسی و عزیر است اینجا

دیدگاهتان را بنویسید