عذر روشن عشق را رویت بس است
بند راه عاشقان مویت بس است

تهمت تیر و کما بر خود مبند
عالمی را چشم و ابرویت بس است

از غمت پهلو نهادم بر زمین
این‌قدر ما را ز پهلویت بس است

یوسف عهدی و من یعقوب وقت
روشنی چشم من بویت بس است

کیست ناصر تا دم یاری زند
گر بود کمتر دعا گویت بس است

دیدگاهتان را بنویسید