بیا که باغ به صد برگ می‌رسد از گل
چمن هزار نوا دارد از دم بلبل
ز صبح بر کمر کوه می‌دمد لاله
غزاله در دمن سبز می‌چرد سنبل
صبا نسیم گل آورد و بوی سنبل داد
به وقت صبح برآمد ز بلبلان غلغل
تو قیل و قال ز بلبل شنیده‌ای هم وقت
شنو به وقت صبوحی ز بلبله قل‌قل
گل وجود به کلی گلاب کی گردد
اگر ز کثرت اجزا برون نیائی کل
قدم به هیچ سبیلی برون منه ناصر
ز راه رندی و فارغ شو از سبیل و سبل

دیدگاهتان را بنویسید