ترا دیدهٔ دل اگر باز شد
همای سعادت به پرواز شد
به ملک خرد پنج نوبت بزن
در بوستان سعادت بزن
مگر یابی آنجا نسیم گلی
شوی مست از بوی چون بلبلی
ترا باغ جنت اگر آرزوست
معیشت چنان کن که فرمود دوست
چو تخمی بکشتی در ایام تیر
به وقت درو گو منافع بگیر
جهان کشتزار سرای بقاست
درختی که کاری برِ او تُراست
اگر گل نشاندی، گل آید به بار
بری خار اگر کشته باشی تو خار
کنونت که آب عمل روشن است
فشان تخم چیزی که داری به دست
در این خاکدان ای پسر لاله کار
که فردا شود خاک تو لالهزار
سر از خاک گُل که بر میکند
ز یاران رفته خبر میکند