وه چه موزون است آن گلگون قبا
کاش در بر گیرمش همچون قبا
با وجود حسن روز افزون او
حسن او را میکند افزون قبا
بیدلان را جان برون آید ز تن
از بر خود گر کند بیرون قبا
چیست گلگون آن قبا، در بر نگر
ریختی خون و زدی در خون قبا
میخرامد در قبا آن سرو ناز
میشود پیراهنم اکنون قبا
قامتش موزون و موزونتر بود
در بر آن قامت موزون قبا
نیست فیضی قدر پیش دلق فقر
گر کنی از اطلس و اکسون قبا