بست تا محمل امید ز کویت دل ما
دهن از ناله نبندد جرس محمل ما
مشکلی از گره زلف تو داریم به دل
آه اگر باد صبا حل نکند مشکل ما
از جهان با رخ زرد و دل پر خون رفتیم
چه عجب گر گُل رعنا بدمد از گِل ما
سالها معتکف صومعه بودیم ولی
غیر بی حاصلی از زهد نشد حاصل ما
ما که فیضی به جهان طوطی شیرین سخنیم
هست از تربیت خسرو صاحب دل ما