مست عشقثم و پا شوی حرم بادهٔ ما
باد بالای در میکده سجادهٔ ما
قبلهٔ عالم توحید برون از جهت است
صنم کعبه بود از نظر افتادهٔ ما
همره ما شو و از پیچ و خم راه مترس
عافیت راه به جائی رود از جادهٔ ما
ما گلویی نفشاریم به زنجیر هوس
سر امید ندارد دل آزادهٔ ما
گو ملک بال و پر خویش به خون اندر کش
مردمی نیست در آئین پری‌زادهٔ ما
از رخ زرد به خاک قدمت آب دهیم
لعل خورشید برد رنگ ز بیجادهٔ ما
این گل تازه بگیر و ز ادب بر سر نه
کارمغانی ز بهشت است فرستادهٔ ما
فیضی از فیض ازل معنی عشقیم تمام
نقش صورت نپذیرد ورق سادهٔ ما

دیدگاهتان را بنویسید