-
در مدح جلالالدین هوشنگ شاه
همی دهند بشارت مبشران صبا
-
در مدح امام هشتم
صبح درآمد ز دلو یوسف زرین رسن
-
در نعت نبی اکرم
ای ز تأیید ازل نقد امانت را امین
-
در نعت سیدالمرسلین
مرا چو بحر لب خشک و دیده تر باشد
-
در توحید حضرت باری تعالی عز اسمه
ای نام تو تاج سر هر نامه که خوانند
-
مثنوی
الا ای صبا رو سر خویش گیر
-
قطعه ۱۲
مدار ای اهل دانش با لئیمان
-
قطعه ۱۱
خطاب کرد مرا وقت صبح، کای ناصر
-
قطعه ۱۰
یمین ممالک ملک فخرالدین
-
قطعه ۹
ای قاصد خجسته پی مشتری محل
-
قطعه ۸
صاحبا بارگاه قدر تو را
-
قطعه ۷
مردمانی که اندرین دورند
-
قطعه ۶
شد دشمن جوانی موی سپید بر سر
-
قطعه ۵
پیر دبیر خواجهٔ آفاق خواجگی
-
قطعه ۴
ناصر انصاف از جهان مطلب
-
قطعه ۳
ننهاد نقطهای ز وفا در نهاد دهر
-
قطعه ۲
زهی وزیر سلیمان صفت که چون آصف
-
قطعه ۱: در مدح جلالالدین هوشنگ شاه
به بارگاه سلیمان که عرضه میدارد
-
مسمط ۴
ای عارض تو آینة صنع الاهی
-
مسمط ۳
باز مرغ سحری سوی گلستان آمد
-
مسمط ۲
دوش مرغان چمن نعرهٔ مستانه زدند
-
مسمط ۱
دریاب که شد روز جوانی به سر ای دل
-
ترجیع بند ۴
ای باده چو یافتی تو بیش
-
ترجیع بند ۳
ای رخت آفتاب کشور دل
-
ترجیع بند ۲
ای فلک همچو گرد در کویت
-
ترجیع بند ۱
ای روی تو آفتاب انور
-
پرده یک دم ز روی خود بردار
ظهرت من مشارق الانوار
-
در رثای مسعود شاه
شادمانی را مقام آفرینش برتر است
-
در تهنیت عید و مدح جلالالدین هوشنگ
روز عید است حریفان طرب از سر گیرید
-
در تهنیت عید قربان و مدح هوشنگ شاه
رسید کوکبهٔ عشق در بهاری خوش
-
صبح خیزان
صبحخیزان کز صفا جام مصفا بردهاند
-
در تهنیت عید به شاه ابوالمعالی
عید خجسته از حرم یار میرسد
-
در مدح سلطان جلالالدین هوشنگ شاه
صباح عید و روز نوبهار است
-
رباعی سحابی ۳۱۱
در زیر سپهر سر به سر دونی ما
-
رباعی سحابی ۳۰۱
جز حق همه باعث گزندند ترا
-
رباعی سحابی ۲۹۱
پی صد ره در بلا نهادن خود را
-
رباعی سحابی ۲۸۱
ترک هستی است خوفت از دوری ما
-
رباعی سحابی ۲۷۱
صاحب نظری که دید این بستان را
-
رباعی سحابی ۲۶۱
بس خواه و مخواه و کفر و دین است ترا
-
رباعی سحابی ۲۵۱
از ذات و صفت که در نهفتاند ترا
-
رباعی سحابی ۲۴۱
مشمر خوشی خود اهل ناخوش را
-
رباعی سحابی ۲۳۱
از گفتهٔ ما گرفته باری مارا
-
رباعی سحابی ۲۲۱
هر کس که شناخت وقت خود یکدم را
-
رباعی سحابی ۲۱۱
بگشود در صورت و معنی بر ما
-
رباعی سحابی ۲۰۱
تفسیر اگر کنند قرآن همه را
-
رباعی سحابی ۱۹۱
بیننده ز خویش بیش بیند همه را
-
رباعی سحابی ۱۸۱
بیچاره غریب کرده حرمان او را
-
رباعی سحابی ۱۷۱
حقت حقیقت شده هر آئین را
-
رباعی سحابی ۱۶۱
خلق آنچه نه زو هیچ نداند آن را
-
رباعی سحابی ۱۵۱
موجود یکی و جمله غیرند اینها
-
رباعی سحابی ۱۴۱
گر حقطلبی و دین نهاد است ترا
-
رباعی سحابی ۱۳۱
تا ما و توئی هست، چه شاه و چه گدا
-
رباعی سحابی ۱۲۱
چون نیست سوای ما کسی لایق ما
-
رباعی سحابی ۱۱۱
حق آینه خواست ساخت، پرداخت ترا
-
رباعی سحابی ۱۰۱
گه آب جمال داد گلزار ترا
-
زندگینامهٔ نعیم فراشری
نعیم فراشری شاعر آلبانیائی
-
در وفات برادر
بیهدهست این جمله الوان زمین
-
دختر نازنین
دخترا، بخت و سعادت یار توست
-
دل دردناک و غمگین
ای دل شوریده غمناک من!
-
بر تربت خواهر
نزد گورت باز میآیم کنون
-
خدا
گنبد بالای بیحد و کران
-
ایضا در ماتم دختر
این دل زار و ضریرم بختیار
-
ایضا در سوگ دختر
آسمان افکند دورم از دیار
-
در مرگ دختر
ای دریغا! ای دریغا! دختراا
-
به کنار دریا
ای یم فرح فزای دلگشا
-
وطن
ای وطن! همواره ما را دلبری
-
یتیم
چون به یادم آید احوال یتیم
-
وداع
الوداع، ای دوستانم الوداع
-
زمین و مردم
این زمین خاک پوش، ای مردمان
-
بر لب جوی
جویبارا! دلنواز آواز تو
-
آفتاب
اختران با یکدیگر غمزه کنان
-
بر مزار خواهران و برادران
ای گلتر بلبلان را ترک کن
-
زمستان
این جهان آیا چرا ویران شده است؟
-
فلسفه
بامدادان که زمین و آسمان
-
عشق
ای فروغ عشق! بی تو زیستن
-
ماه
از کجا می آیی با چندین شکوه
-
صبر و امید
ای زمان رفته! حسرت پروری
-
بلبل
هر یکی از اختران تاب دار
-
شکوفه
مدتی کاین مهر بالای منیر
-
نوبهار
نوبهارا! دلکش و جانپروری
-
زبان دل
می کند هردم طبیعت در جهان
-
آسمان
شب لطیف و ماه تابان دلبر است
-
رباعی سحابی ۹۱
هرکس دل تیرهای نباشد او را
-
رباعی سحابی ۸۱
از بیم و امید خسته حالی ترا
-
رباعی سحابی ۷۱
دل شیفتهٔ جود راست نه دستان را
-
رباعی سحابی ۶۱
صورت بگذار و دعوی دوستان را
-
رباعی سحابی ۵۱
حاصل شده کشف هر دو جائی ما را
-
رباعی سحابی ۴۱
تا هست دوئی کسمکش هست ترا
-
رباعی سحابی ۳۱
محتاج فکندن نقابند او را
-
رباعی سحابی ۲۱
بگذار به جا بزم ظرافتها را
-
رباعی سحابی ۱۱
آن لطف که کشته عاشق صادق را
-
رباعی سحابی-۱
المنت لله که به انعام خدا
-
غزل ۶۳۹
شرفی باشد اگر چون تو مبارک ماهی
-
غزل ۶۳۸
سپهر حسن را دانم که ماهی
-
غزل ۶۳۷
ای حسن تو آئینة انوار الهی
-
غزل ۶۳۶
به چشمههای دو چشمم در آی چون ماهی
-
غزل ۶۳۵
راضی نمیشوم ز وصالت به گفت و گوی
-
غزل ۶۳۴
روزی که برد بادم چون خاک به هر سوئی
-
غزل ۶۳۳
یار عزیز و یوسف کنعان ما توئی
-
غزل ۶۳۲
ترک لشکرشکن عشوهگر عربدهجوی