• غزل ۶۴۰

    ای ز ما وصف تو در مستی خیال انگیختن

    ادامه

  • رباعی ۴۶۸

    نشناخت کسی کار و فن یکدمه را

    ادامه

  • رباعی ۴۶۹

    نه کام دل و نه دل به جا ماند مرا

    ادامه

  • رباعی ۴۷۰

    در خویش در آ که سر شوی سرها را

    ادامه

  • رباعی ۴۷۱

    جز آن فن و خو یاد نیاید ما را

    ادامه

  • رباعی ۴۷۲

    بربود قرار از من و تسکین را

    ادامه

  • رباعی ۴۷۳

    تا چند به نام چند دفع غم را

    ادامه

  • رباعی ۴۷۴

    ای قدر نیافته ز یک تن خود را

    ادامه

  • رباعی ۴۷۵

    از روزن قدس دیده جا پیشان را

    ادامه

  • رباعی ۴۷۶

    جز رادی ما نمیشود کس ما را

    ادامه

  • رباعی ۴۷۷

    حق جوی که کونین حرام است او را

    ادامه

  • رباعی ۴۷۸

    در راه طلب مردم قربت‌جو را

    ادامه

  • رباعی ۴۷۹

    گفتم همه عصیان و خطا بود این‌ها

    ادامه

  • رباعی ۴۸۰

    گاهی می‌پرس دل فگار خود را

    ادامه

  • رباعی ۴۸۱

    ما محو شدیم عالم بیچون را

    ادامه

  • رباعی ۴۸۲

    این سرّ نه سماعی نه قیاسی است ترا

    ادامه

  • رباعی ۴۸۳

    قدرت ندهند ار روش دوران را

    ادامه

  • رباعی ۴۸۴

    نشناخته غیر جامه و نانی را

    ادامه

  • رباعی ۴۸۵

    مستی ز غرور رنگ‌ها خواست ترا

    ادامه

  • رباعی ۴۸۶

    جز عشق که نیست استقامت آن را

    ادامه

  • رباعی ۴۸۷

    هر کس به زبان که نطق راند همه را

    ادامه

  • رباعی ۴۸۸

    از مرد رهی هر آنکه گردید جدا

    ادامه

  • رباعی ۴۸۹

    فکرست رفیق راه بس سالک را

    ادامه

  • رباعی ۴۹۰

    درویشی چیست؟ گشتن از خویشتن فنا

    ادامه

  • رباعی ۴۹۱

    هر بد، بد و نیک، نیک دیده همه را

    ادامه

  • رباعی ۴۹۲

    عالم که نمود آن و این خود را

    ادامه

  • رباعی ۴۹۳

    ساقی در ده شراب جاوید مرا

    ادامه

  • رباعی ۴۹۴

    نایافته زان محیط تیغ خود را

    ادامه

  • رباعی ۴۹۵

    دانا سخن است آلتی مرد او را

    ادامه

  • رباعی ۴۹۶

    بگذر چو قلندر از جمال دنیا

    ادامه

  • رباعی ۴۹۷

    خوش نیست ره از بیخبری دوران را

    ادامه

  • رباعی ۴۹۸

    آن گنج خفی نکرد ظاهرشان را

    ادامه

  • رباعی ۴۹۹

    بس آب سرشک ای چمن زبست ترا

    ادامه

  • رباعی ۵۰۰

    گر زاهد تند خو نمایم خود را

    ادامه

  • رباعی ۵۰۱

    هر چند گذر بر آب و خاک است ترا

    ادامه

  • رباعی ۵۰۲

    در راه خدا یکیست دین حق بین را

    ادامه

  • رباعی ۵۰۳

    با عالم لا صبر درد کم ما را

    ادامه

  • رباعی ۵۰۴

    دوری آنکه برد عیش مافات او را

    ادامه

  • رباعی ۵۰۵

    محو احدیم، مانده هر غوغا را

    ادامه

  • رباعی ۵۰۶

    ای در همه طور و سیر سالک آن را

    ادامه

  • رباعی ۵۰۷

    خورشید وجود رو به رو نیست ترا

    ادامه

  • رباعی ۵۰۸

    از بس که هوای اوست در سر ما

    ادامه

  • رباعی ۵۰۹

    هر کس نکند دیو و غایات او را

    ادامه

  • رباعی ۵۱۰

    در پردهٔ راز خاص کردیم ترا

    ادامه

  • رباعی ۵۱۱

    نا رسته ز خود، خواسته جانان را

    ادامه

  • رباعی ۵۱۲

    عالم که الٓه آفریده است آن را

    ادامه

  • رباعی ۵۱۳

    گه عشق به لطف می‌ستاید ما را

    ادامه

  • رباعی ۵۱۴

    یا رب که فسانه مختصر کن ما را

    ادامه

  • رباعی ۵۱۵

    ای دل به ریا و زرق مانده ترا

    ادامه

  • رباعی ۵۱۶

    عشق آمد و ساخت چابک و چست مرا

    ادامه

  • رباعی ۵۱۷

    هر کس که شناخت دیده بگشود او را

    ادامه

  • رباعی ۵۱۸

    کردم به زمین وهم دارین بنا

    ادامه

  • رباعی ۵۱۹

    از کام نماید بشریت ز غنا

    ادامه

  • رباعی ۵۲۰

    با کس نپسندم ایتلاف خود را

    ادامه

  • رباعی ۵۲۱

    یک دم از دوست دوری نیست مرا

    ادامه

  • رباعی ۵۲۲

    ثبت است حروف ارض دل انسان را

    ادامه

  • رباعی ۵۲۳

    بنما از ماره برون رو ما را

    ادامه

  • رباعی ۵۲۴

    گفتم چه فکنده‌ای به زاری ما را

    ادامه

  • رباعی ۵۲۵

    بنمود جهان عشق دیدار اینجا

    ادامه

  • رباعی ۵۲۶

    این خوف و رجا که هست پابست ترا

    ادامه

  • رباعی ۵۲۷

    از روزن چشم مردم حق‌جو را

    ادامه

  • رباعی ۵۲۸

    ایزد که به خود نهان ولی کرده ترا

    ادامه

  • رباعی ۵۲۹

    نُه دایرهٔ سپهر تو بر تو را

    ادامه

  • رباعی ۵۳۰

    محو عشق است این دل دیوانهٔ‌ ما

    ادامه

  • رباعی ۵۳۱

    دیدی به طلب کردن هر کاری را

    ادامه

  • رباعی ۵۳۲

    بسیار جهاد باید و آیین‌ها

    ادامه

  • رباعی ۵۳۳

    خلق به خیال در سرفرازی‌ها

    ادامه

  • رباعی ۵۳۴

    عقل است و امل که رهنمون است آنجا

    ادامه

  • رباعی ۵۳۵

    سلطان وجود قدس را کرده رها

    ادامه

  • رباعی ۵۳۶

    پیش از کشتن شها گدای خود را

    ادامه

  • رباعی ۵۳۷

    تا بیرونی ز خود یقین نیست ترا

    ادامه

  • رباعی ۵۳۸

    میگوی گهی حکایتی چند به ما

    ادامه

  • رباعی ۵۳۹

    دست است به بسط و قبض عالم آن را

    ادامه

  • رباعی ۵۴۰

    عالم همه پر ولوله و درد آنجا

    ادامه

  • رباعی ۵۴۱

    نبود به جز اسباب سخن جانان را

    ادامه

  • رباعی ۵۴۲

    گر یافته‌ای حقیقت آدم را

    ادامه

  • رباعی ۵۴۳

    ذاتی که ظهور خویش کام است او را

    ادامه

  • رباعی ۵۴۴

    دل محو مصوری‌ست کامل ما را

    ادامه

  • رباعی ۵۴۵

    دل با دلدار رسته از کو و کجا

    ادامه

  • رباعی ۵۴۶

    هرکس که به سر رسانده جست‌و‌جو را

    ادامه

  • رباعی ۵۴۷

    وصف احدیتت شمارند این‌ها را

    ادامه

  • رباعی ۵۴۸

    کیفیت عشق بزم نور است اینجا

    ادامه

  • رباعی ۵۴۹

    حاشا که کس از خرد شناسد ما را

    ادامه

  • رباعی ۵۵۰

    ای گفته که نیستی ما هستی ما

    ادامه

  • رباعی ۵۵۱

    تا دل به سوی خود نگران است ترا

    ادامه

  • رباعی ۵۵۲

    حق است که داناست تعین همه را

    ادامه

  • رباعی ۵۵۳

    در خلق که آیات مبین‌اند او را

    ادامه

  • رباعی ۵۵۴

    صاحت نظری که اننباه است او را

    ادامه

  • رباعی ۵۵۵

    آثار شناس نور بیرنگ مرا

    ادامه

  • رباعی ۱

    مهرست جزاء بی‌ مواسائی شب

    ادامه

  • رباعی ۲

    این نکته برون نیاید از پردهٔ غیب

    ادامه

  • رباعی ۳

    گه می‌نوشم ز جام هر ذره شراب

    ادامه

  • رباعی ۴

    غیر از حبل متین رهائی زین حُب

    ادامه

  • رباعی ۵

    می‌خواه ز حق گر آدمی راه صواب

    ادامه

  • رباعی ۶

    دنیا چه بود به چشم عالی مشرب

    ادامه

  • رباعی ۷

    دخل امری که مستعد نیست ادب

    ادامه

  • رباعی ۸

    بر قدر توان هر کس در عالم ریب

    ادامه

  • رباعی ۹

    بستان ز کف ساقی سرمست شراب

    ادامه

  • رباعی ۱۰

    بر خلق که تقلیب دهندش از عیب

    ادامه

  • رباعی ۱۱

    اندیشهٔ غیر تا کنی نیست نصیب

    ادامه

  • رباعی ۱۲

    هان انسان باش و رخ ز شیطان برتاب

    ادامه