-
غزل ۶۴۰
ای ز ما وصف تو در مستی خیال انگیختن
-
غزل ۷۳
در خون نشست دیدهٔ ساقی پرست ما
-
غزل ۷۴
هیچ ز سر برون نشد عشق هوس پرست ما
-
غزل ۷۵
ای ترک مست تاب میفکن به دست ما
-
غزل ۷۶
ما ساده لوح دیر و خط سرنوشت ما
-
غزل ۷۷
خیز و دریوزهٔ اقبال کن از حضرت ما
-
غزل ۷۸
خسرو عشقیم و دل گلگون عالم گرد ما
-
غزل ۷۹
ساقی بده آن دشمن هوش و خرد ما
-
غزل ۸۰
بتی به مجلس ما گشته است مونس ما
-
غزل ۸۱
ای چرخ کینه جو که روی برخلاف ما
-
غزل ۸۲
گر سیه این چنین بود چشم تو بر هلاک ما
-
غزل ۸۳
ای همنفسان محفل ما
-
غزل ۸۴
بست تا محمل امید ز کویت دل ما
-
غزل ۸۵
عمری شد و جدا از تو شرمندهایم ما
-
غزل ۸۶
مست عشقثم و پا شوی حرم بادهٔ ما
-
غزل ۸۷
میکشد شعله سری از دل صد پارهٔ ما
-
غزل ۸۸
نیست چون سنگدلان کوهکنی پیشهٔ ما
-
غزل ۸۹
عشق تا پای بیفشرد در اندیشهٔ ما
-
غزل ۹۰
فردا که بنگرند به روی سیاه ما
-
غزل ۹۱
پیر ره عشقیم و جنون مرحلهٔ ما
-
غزل ۹۲
از بسکه سبزه است بهار طرب فزا
-
غزل ۹۳
ریخته خون جگر از چشم ما
-
غزل ۹۴
وه که مأوی بلا شد جای ما
-
غزل ۹۵
کی بشکند خمار به جام و سبوی ما
-
غزل ۹۶
در بادیهٔ عشق مزن گام تمنا
-
غزل ۹۷
من و رندی و سیر مشربها
-
غزل ۹۸
ای خون شده از لبت جگرها
-
غزل ۹۹
ای زلف تو در سلسله جنبانی دلها
-
غزل ۱۰۰
سر مست برون آمد آن فتنه گر جانها
-
سر آغاز
بسم الله الرحمن الرحیم // تیر شهاب است به دیو رجیم
-
فصل اول
در «بی یُبصر» است و علاماتش یعنی آثار و اوضاع و مقاماتش.
-
فصل دوم
الهام است و آن هم در بصارت تمام است.
-
فصل سیوم
شراب و کیفیت طهور اوست.
-
فصل چهارم
در رَجعت به الی الله تبارک تعالی.
-
رباعی ۱
المنت لله که به انعام خدا
-
رباعی ۲
هان جهدی کن که بشنوی بوی
-
رباعی ۳
آئینهٔ نقش جسم و جانی همه را
-
رباعی ۴
سبحان الله خالق هر دمدمه را
-
رباعی ۵
هرکس هر چیز در سرشت است او را
-
رباعی ۶
یک جلوه نمود دلبر جانی ما
-
رباعی ۷
بشتات پی دیده گشودن خود را
-
رباعی ۸
ای آنکه ظهور منقرض نیست ترا
-
رباعی ۹
عشق آمد و کوتاه شد افسانهٔ ما
-
رباعی ۱۰
عشق آمد و سوخت کفرها و دینها
-
رباعی ۱۱
مخصوص خفیست حضرت خالق را
-
رباعی ۱۲
هر کس که غم تو در سرش نیست اورا
-
رباعی ۱۳
کم پنج و ششی و هفت و هشت است ترا
-
رباعی ۱۴
گر جزو ز کل فایدهمند است ترا
-
رباعی ۱۵
عارف که یکی است عالی و دون او را
-
رباعی ۱۶
این لعل به کام در نیامد ما را
-
رباعی ۱۷
گه نور و علا مقام بینم خود را
-
رباعی ۱۸
ای آنکه به حق تخلقی نیست ترا
-
رباعی ۱۹
هر دم به غمی کنی کنی گرفتار مرا
-
رباعی ۲۰
از کوشش و سعی قطع پیوند مرا
-
رباعی ۲۱
بگذار به جا بزم ظرافتها را
-
رباعی ۲۲
از جام یقین شراب دادند مرا
-
رباعی ۲۳
از یک جانب گرفت راه است ترا
-
رباعی ۲۴
در ظلمت نیستی ضوی بخش مرا
-
رباعی ۲۵
دعوی خوش نیست گر چه با ناس مرا
-
رباعی ۲۶
عرفان طلب از فریضهها نافلهها
-
رباعی ۲۷
جز آنکه شناخت ذات اقدس ما را
-
رباعی ۲۸
ای جان و دل آزردهٔ ریش تو مرا
-
رباعی ۲۹
در سر نی یار و نی کسی هست مرا
-
رباعی ۳۰
میآید ازین هستی من ننگ مرا
-
رباعی ۳۱
محتاج فکندن نقابند او را
-
رباعی ۳۲
بگذار به کار خویشتن یزدان را
-
رباعی ۳۳
دنیا نربوده جز ز حق دوران را
-
رباعی ۳۴
عشق آمد و برد از دل ما غش ما
-
رباعی ۳۵
ای جز سر کوی تو نه منزل ما را
-
رباعی ۳۶
در عالم هرچه میکند شاه و گدا
-
رباعی ۳۷
تفضیل دهیست چرخِ توپرتو را ( تو بر تو)
-
رباعی ۳۸
مغرور که با ما نگذارد خود را
-
رباعی ۳۹
آن ذات که خالق است مر آئین را
-
رباعی ۴۰
ای مهر تو در سینهٔ بی کینهٔ ما
-
رباعی ۴۱
تا هست دوئی کشمکشی هست ترا
-
رباعی ۴۲
هرکس که وا کرد دیدهٔ حق بین را
-
رباعی ۴۳
در خلق اگر شه ار گدا بود مرا
-
رباعی ۴۴
عشق آنکه ز مدعا خبر داد او را
-
رباعی ۴۵
بیرون ز صنم خانهٔ اسم و رسم آ
-
رباعی ۴۶
گر چرخ هزار گونه تنجیم او را
-
رباعی ۴۷
خوش آنکه حدیث فصل بینم خود را
-
رباعی ۴۸
گاهی طلبیم دنییٰ و آئینها
-
رباعی ۴۹
سلطانی او دهد برات همه را
-
رباعی ۵۰
پیری همه محو در یقین بوده مرا
-
رباعی ۵۱
حاصل شده کشف هر دو جائی ما را
-
رباعی ۵۲
آن عالم کل صلا که در داد مرا
-
رباعی ۵۳
در وحدت خالقیم عالم فرسا
-
رباعی ۵۴
ننموده تو آفتاب دیدار مرا
-
رباعی ۵۵
ای دیده به خون دل منقش خود را
-
رباعی ۵۶
عال منظر مقر نیابد خود را
-
رباعی ۵۷
ناگشته به خود باز نشد ره پیدا
-
رباعی ۵۸
ناکرده رموز وحی ارشاد ترا
-
رباعی ۵۹
عشقت به دو کون مختلف ساخت مرا
-
رباعی ۶۰
این عقل حسودیست صفت چند او را
-
رباعی ۶۱
صورت بگذار و دعوی دوستان را
-
رباعی ۶۲
ای آنکه به من ره وصال است ترا
-
رباعی ۶۳
هر چیز خرد بیش و کمی دید آن را
-
رباعی ۶۴
انسان اگر از میان نهد بیرون پا
-
رباعی ۶۵
میساز که من یافتهام این ره را
-
رباعی ۶۶
دعوی وجود کرد بی راه او را
-
رباعی ۶۷
در مهر احد سوخت همه کینها را