-
غزل ۶۰۱
نو بهار است و گل و عهد شباب ای ساقی
-
غزل ۶۰۲
نو بهار است و می موسم عید ای ساقی
-
غزل ۶۰۳
آمد نفس بهار ساقی
-
غزل ۶۰۴
ساقی بیار جامی زان بادة حقیقی
-
غزل ۶۰۵
بکشت چشم تو ما را از عین بی باکی
-
غزل ۶۰۶
بربود دل ز دستم، صنمی ظریف و شنگی
-
غزل ۶۰۷
رند و قلندر شدم از سر دیوانگی
-
غزل ۶۰۸
درمان درد عاشقی پرسیدم از صاحبدلی
-
غزل ۶۰۹
ای یافته نبوت از ذات تو کمالی
-
غزل ۶۱۰
اگر جمال تو نبود فروغ جنت اعلی
-
غزل ۶۱۱
تا به چشمم ز خیال تو درآمد خیلی
-
غزل ۶۱۲
صبح الهدی تجلی من مشرق المدام
-
غزل ۶۱۳
سالی گذشت و نامد زان ماهرو سلامی
-
غزل ۶۱۴
از گلشن رویش اگر یکبارگی گل چیدمی
-
غزل ۶۱۵
ای خردهای ز رشک عقیق تو جام می
-
غزل ۶۱۶
شب فراق تو دارم به ناله همدمیئی
-
غزل ۶۱۷
تو سروی ای صنم یا بوستانی
-
غزل ۶۱۸
کمال معنی انسان و صورت جانی
-
غزل ۶۱۹
مرا چون حلقة زلفت بر آتش چند پیچانی
-
غزل ۶۲۰
تا کی چو سگم از نظر خویش برانی
-
غزل ۶۲۱
مرا دشوار میآید که با رویت به آسانی
-
غزل ۶۲۲
روی دربست به ما ابرویت از پیشانی
-
غزل ۶۲۳
ای یاد تو غایب ز زبان و دل ما نی
-
غزل ۶۲۴
از روز ناتوانی اندیش تا توانی
-
غزل ۶۲۵
هر چند میشکافی تو موی در معانی
-
غزل ۶۲۶
پیک صبا اگر چه رنجور و ناتوانی
-
غزل ۶۲۷
ای ماه اگر به روزن او سر فروکنی
-
غزل ۶۲۸
تا چند در ابرو گره، هر سو نگاهی میکنی
-
غزل ۶۲۹
من نکنم دیده باز تا ننمائی تو روی
-
غزل ۶۳۰
از حیای عارض تو گل برآمد سرخ روی
-
غزل ۶۳۱
در وفا من بر رهم، ای بیوفا بیره توئی
-
غزل ۶۳۲
ترک لشکرشکن عشوهگر عربدهجوی
-
غزل ۶۳۳
یار عزیز و یوسف کنعان ما توئی
-
غزل ۶۳۴
روزی که برد بادم چون خاک به هر سوئی
-
غزل ۶۳۵
راضی نمیشوم ز وصالت به گفت و گوی
-
غزل ۶۳۶
به چشمههای دو چشمم در آی چون ماهی
-
غزل ۶۳۷
ای حسن تو آئینة انوار الهی
-
غزل ۶۳۸
سپهر حسن را دانم که ماهی
-
غزل ۶۳۹
شرفی باشد اگر چون تو مبارک ماهی