نزد گورت باز می‌آیم کنون
بادل بیمار و بیزار و زبون
از تواین جا می‌نيابم یادگار
ای دریغا! جز بدین خاک مزار
لیک از هجر و فراق هشت سال
می‌شمارم این زیارت را وصال
بعد ازان کز تو شدم مهجور و دور
گشته بودم دور نیز از خاک گور
می‌شناسی خواهرا، من کیستم
من تو را آخر برادر نیستم؟
چون که ‌از هجرت دلم گشته‌ست زار
آمدم بهر تسلی بر مزار
آه اگر لفظی زتو بشنیدمی
مر تو را گر بار دیگر دیدمی
نیست آواه! رسم و راهی در جهان
در میان مردگان و زندگان
اندرونم آتش است از اشتیاق
از غم و اندوه و اکدار فراق
پر جان از مرگ خواهم تا پرم
تا بیايم نزد تو ای خواهرم
تا بیابم مر ترا اندر سما
در میان نور نزدیک خدا

Notes

۱۲۹۶ هق

۱۸۷۸-۷۹ م

دیدگاهتان را بنویسید